دستهایش با من
چشمهایش در خیابان
دلش …
این یکی را نمی خواهم بدانم
لعنت به دل هرزه ات…
هی لعنتی
رفتی؟
به درک!
وعده ی ما آن روزی باشد که برای نوازش دستهایم مهربانیم
و حتی شنیدن صدایم مثل سگ له له بزنی!
آنروز اگر پشت گوشت را دیدی مراهم خواهی دید!
**********
هی رفیق!
بغض هایم را مسخره نکن!
به سه نقطه های آخر حرف هایم نخند!
تمام زندگیم نقطه چین است!
اینها تمام نوشته های تاریکی ذهن و دنیای من است…
اینجا کلبه ی وحشت من است!
چرخ و فلک خاطره هاست…
سکوت چشمها و سرسره ی بغض هاست…
در دنیای تاریک و سیاه من خبری از گل و درخت نیست!
روشنی نیست… سیاهی مطلق است…!
دوست خوب من! سکوت کن و رد شو!
چشمهایت را ببند تا تن لش زندگی مرده ام را نبینی!
گوشهایت را بگیر تا صدای ناله ها و زجه زدن هایم را نشنوی!
در دنیای من؛بی کسی دلتنگی و حسرت بیداد میکند…!
اینجا من هستم و من و من!
اینجا بجز من و بغضهایم چیز دیگری نیست!
هیچی نگو… نخند… اشک نریز… ترحم نکن… فقط رد شو…!
**********
نشسته ام
خسته ام!
دیگر قایق نمیسازم!
پشت دریاها هرخبری که می خواهد باشد ، باشد
وقتی از تو خبری نیست قایق می خواهم چکار؟
مرا همین جزیره ی کوچک تنهایی هایم بس است !
**********
بغض یعنی
خونه ی سوت و کور
خاطره های پرهیاهو
حسرت های پی در پی
حرف های زننده ی اطرافیان
مرگ بی صدای اشک ها روی گونه هایت
لحظه های بدون آرامش و سفره ای رنگین ولی خالی از حضور پدر و مادر
**********
تنهایی یعنی
آرزوی مرگ کنی تا حتی شده برای تشیع جنازت
یه عده دورت جمع بشن
**********
میدونی دلم چی میخواد؟
خدا بیاد بهم بگه
دیوونم کردی بیا اینم همونی که می خواستی!
**********
هی پسر من یک زنم!
اما زخمی که به دلم گذاشتی
عمیق تر از پک های مردانه ای است که تو هر روز به سیگارت میزنی
**********
من فهمیدم که سرنوشت نیز ارثی است
استرس هایم را
تمام شب گریه هایم را
و تمام این تنهایی ها را
مدیون مادرم هستم
اما من دیگر باردار نمیشوم که بعدها
فرزندم با چشمان پف کرده و قرمز
سر قبرم گریه و زاری کند
**********
ساده میگیرم
ساده میگذرم
بلندمیخندم وباهر سازی میرقصم
نه اینکه دلخوشم و شادم و از هفت دولت آزادم!
مدت طولانیست که شکستم زمین خوردم سختی دیدم گریه کردم
وحالا برای زنده ماندن خودم را به کوچه ی علی چپ زده ام
روحم بزرگ نیست دردم عمیق است
میخندم تاجای زخم ها را نبینی
**********
مرا کم ولی همیشه دوست بدار
این وزن آواز من است
**********
دردهایم در آغوش کسی مداوا می شدند که می دانست
با رفتنش بزرگترین درد دنیا از آن من میشود!
اما رفت …
**********
چقدر دوست داشتنی هستند
آدم هایی که شبیه حرف هایشان هستند
**********
دنیای تو رنگارنگ است و دنیای من سیاه!
یک رنگیه من به همه ی دنیای تو می ارزد
**********
شبیه مورچه ای زیر پا لگد شده ام
زیر آوار نبودنت
وبـــــــــــــــــــلاگ آشــــــــــــــیانه