من هنوز هم نفهمیدم چرا دخترا برا بستن دکمه های مانتوشونم میرن جلو آیینه وایمیستن ؟
*
* * *
* *
خوبیه سرما خوردگی اینه که هر وقت دست میکنی تو بینیت دست پر برمیگردی
خدا کنه بارون بباره
آخه تو رو یادم میاره
یاد اون روزا که بودیم با هم
غم و غصه ای نداشتیم واسه هم
اگه یه روز از هم بودیم بی خبر
شب خوابمون نمی برد تا سحر
دل هامون رو به هم گره زدیم
تا ابد با هم بمونیم عهد کرده بودیم
شاید فقط خدا می دونست که
عشق ما دوتا خیلی پاکه
لا اقل خوبه اون می دونه
پس چرا زندگی میکنیم جداگونه
دیگه نیستی، سرم رو شونه هات بزارم
نوازشم کنی وقتی که بی قرارم
کارم این شده گریه و زاری
دور از منی ، چشم انتظاری؟
دیگه نیستی به کی بگم همنفسم
به کی بگم که بودی همه کسم
روزای آخر اینو حس می کردم
واست غریبه بودن دستای سردم
زدی زیره حرفات عهدتو شکستی
نگفتی می میرم بری ، دل به کی بستی؟
قرار بود تا ابد با هم بمونیم
از ته دل برای هم آواز بخونیم
قرار نبود که قلبه من تنها بشه
بره و بشکنه بغضش رو یه گوشه
حالا که رفتی از خدا می خوام صبرم بده
الهی اون دلت رو نشکنه واسه همیشه
آرزومه ببینمت یه باره دیگه بهت بگم تنهام گذاشتی عیبی نداره
من تو رو می بخشم اما بهم بگو اندازه ی من دوست داره؟؟!
حامد نیک نژاد