سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
.
.
.
حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانة شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا آماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قرآن نمی خواندی برایم
کنار نیزه ات جان داده بودم
ادامه مطلب ...
I know that the children get in your hair but you should try not let it upset you so much
میدونم بچه ها اذیتت میکنن اما تو نباید بزاری این تو رو خیلی ناراحت کنه.
موش زبونت رو خورده = cat got you tongue
?What's the matter? Cat got your tongue
موضوع چیه؟ موش زبونت رو خورده (چرا حرف نمیزنی)
یقه کسی را گرفتن _ بد برخورد کردن = Jump down someone's throat
You don't have to jump down my throat ! I told you I'd be home around 11:00. I
don't intend to be late
مجبور نیستی با من بد برخورد کنی ! گفتم که ساعت یازده میرسم خونه. من نمیخوام دیر کنم !
کسی رو دست انداختن = Pull someone's leg
.A: hey I was invited to be a judge to the contest
!B: Oh, really? You're pulling my leg
- هی من برای داوری تو مسابقه دعوت شدم.
- واقعا؟؟ تو داری منو دست میندازی!
ریسک کردن _ خطر کردن = Stick out one's neck
?Why should I stick my neck out for them
من چرا باید به خاطر اونا خطر کنم؟
دلیلی برای اثبات سخن خود نداشتن = Not to have a leg to stand on
.without evidence, we don't have a leg to stand on
بدون مدرک ما نمیتونیم گفته خودمان را ثابت کنیم.
دست از سر کسی برداشتن = Get off someone's back
.Hey, John. I'm bored. Come on, let's go out
and do something -
.Sorry, I'm right in the middle of studying for a physics exam. I won't be
able to make it tonight -
?You've been studying for a long time. Why don't you take a break -
.Get off my back! I can't go anywhere -
.OK, I'll stop bothering you only if you promise to let me know the minute
you're finished -